نگاه به شرق و تعامل منطقهای؛ دو راهبرد سیاست خارجی دولت رئیسی
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۲۴۵۹۲
نگاه دولت سیزدهم در سیاست خارجی کشور پیگیری متوازن با نگاه به همه ظرفیتهای جهانی در همه نقاط جهان است. این نگاه ابتدا به همسایگان شکل گرفت و سپس با تعامل با کشورهای آسیایی و دیگر هم پیمانان ادامه یافت.
گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم دیدگاه صرف «نگاه به غرب» در ایران تعدیل شد و دیدگاه «بینابینی» به جهان مبتنی بر توازان و تعامل شکل گرفت؛ دیدگاهی که بر حفظ تعادل در نگاه به غرب و شرق تاکید داشت؛ سند راهبردی ۲۵ سال با چین و ۲۰ ساله با روسیه، تکاپوی دیپلماتیک برای رفع اختلافات با غرب بر سر توافق هستهای، تلاش برای همکاری نزدیک با کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین از جمله الگوهای رفتاری برای توازنبخشی به روابط خارجی به شمار میرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهبود روابط با همسایگان
در ابتدای آغاز به کار، دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی اولویت خود را گسترش روابط با همسایگان قرار داده و پیگیری این سیاست منجر به بهبود روابط ایران با بسیاری از کشورهای منطقه و افزایش مراودات اقتصادی با آنها شد.
امضای ۹ سند بین ایران و ترکمنستان در حضور رئیسانجمهوری دو کشور در مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد (۲۵ خردادماه)، حضور رئیسی در ترکمنستان با هدف توسعه قرارداد سهجانبه و شرکت در نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر (۸ تیرماه)، هفتمین اجلاس سران کشورهای ضامن روند آستانه (ایران، ترکیه و روسیه) و امضای ۸ سند بین ایران و ترکیه(۲۸ تیرماه)، امضای یادداشت تفاهم اقتصادی بین ایران و ارمنستان (۱۰ آبانماه) و همچنین رشد ۲۰ درصدی تجارت ایران و عراق در سال ۱۴۰۱ به دنبال تشدید مراوادات دیپلماتیک تنها چند مورد از مصادیق تقویت همکاریها با همسایگان به شمار میرود.
افزون بر همسایگان، در دولت سیزدهم بر دیگر کشورهای آسیایی از آسیای میانه گرفته تا شرق آسیا نیز تمرکز شدهاست که امضای ۱۷ سند همکاری با تاجیکستان در جریان سفر رئیسی به دوشنبه (۹ خرداد)، ۸ سند در سیامین سالگرد روابط تهران و مینسک در جریان سفر «الکساندر لوکاشنکو» رئیسجمهوری بلاروس به ایران (۲۱ اسفندماه)، ۹ سند بین ایران و قزاقستان در جریان سفر رئیس جمهوری این کشور آسیای مرکزی به ایران (۲۹ خردادماه) و نیز امضای ۲۰ سند همکاری در جریان سفر رئیسی به چین (۲۴ بهمنماه) از آن جمله است.
تحول مهمی که در دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد به ترمیم و تقویت مناسبات با بازیگران منطقه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ارتباط مییابد که امضای ۱۲ سندهمکاری بین ایران و عمان در جریان سفر خردادماه رئیسی به مسقط مصداقی از این تحول است. به طوری که قرار شد تهران و مسقط در حوزههای سیاسی، روابط اقتصادی و تجاری، انرژی، حمل و نقل، علمی، محیط زیست، ورزشی و همکاریهای دیپلماتیک با یکدیگر همکاری نزدیکی داشته باشند.
مهمترین تحول
به جرات میتوان مهمترین تحول در حوزه سیاست خارجی را به ازسرگیری روابط ایران وعربستان مرتبط دانست؛ اتفاقی که ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ رخ داد و بعد از ۷ سال گره از روابط تهران- ریاض گشودهشد. بر پایه توافقی که بین ایران و عربستان با میانجیگری چین انجام گرفت، مقرر شد که آنها ظرف حداکثر ۲ ماه روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.
همچنین در چند ماه اخیر دو کشور ایران و لیبی نیز که در پی درگیرهای داخلی در این کشور، سطح روابطشان با یکدیگر کاهش و تهران اقدام به تعطیلی سفارت خود در طرابلس کرد، تصمیم گرفتند که بار دیگر این روابط را ارتقا دهند چنانکه در روزهای اخیر لیبی، سطح فعالیت دیپلماتیک خود در تهران را به سطح سفیر ارتقا داد و ایران نیز اعلام کرد که فرد مناسبی برای سرپرستی سفارت ایران در لیبی انتخاب کرده است و به زودی با استقرار وی، فعالیت سفارت ایران در لیبی از سرگرفته میشود.
زمزمه بهبود روابط با مصر
روابط ایران و مصر به عنوان دو کشور مهم جهان اسلام و منطقه نیز در سالهای اخیر با فراز و نشیبهایی مواجه بوده و گرچه در مقاطعی از جمله در دولت هشتم تلاشهایی برای گسترش این روابط صورت گرفت ولی تاکنون تحول عملی در این ارتباط رخ نداده است. در همین چارچوب طی چند ماه اخیر پس از کاهش تنش در روابط ایران و عربستان، بار دیگر شاهد افزایش فعالیتها و رایزنیهای دیپلماتیک جهت ارتقای این روابط هستیم و در این ارتباط برخی از واسطهها از جمله عراق، عمان و برخی از شخصیتهای سیاسی مانند عمار حکیم فعال شدهاند. بر اساس گزارشهای منتشر شده در جریان سفر اخیر سلطان عمان به قاهره و همچنین سفر هفته پیش السودانی نخست وزیر عراق به مصر یکی از محورهای رایزنی این مقامات با عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر روابط تهران و قاهره بوده است.
همچنین برخی از اخبار غیررسمی بیانگر این موضوع است که عمار حکیم رئیس جریان حکمت ملی عراق در جریان سفر اخیر خود به قاهره پیامهای مقامات ایرانی و مصری را به دست قاهره و تهران رساندهاند . در اواخر هفته گذشته نیز رسانه العربیه نیز به نقل از منابع آگاه خود از موافقت اولیه تهران و قاهره برای تشکیل کمیتهای ایرانی - مصری برای احیای روابط و هماهنگی امنیتی میان دو کشور خبر داد. بر اساس این گزارش در جریان دیدار اخیر پادشاه عمان با رهبر انقلاب اسلامی و تلاشهای صورت گرفته از سوی مسقط برای ارتقای روابط ایران و مصر از سطح دفاتر حافظ منافع به سطح بالاتر، آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به اظهارات سلطان عمان مبنی بر تمایل مصر برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند: ما از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم.
تقویت اتحاد دوجانبه
بدون شک رویکرد یکجانبهگرایانه امریکا در قبال جمهوری اسلامی در دههها و سالهای گذشته و از سوی دیگر روند رو به رشد رقابت امریکا با چین و تقابل با روسیه که در بحران اوکراین به اوج رسید، نقش مهمی در شکلگیری تقویت اتحاد دوجانبه تهران با پایتختهای مسکو و پکن و همچنین همکاریهای سهجانبه میان ایران، روسیه و چین داشته است در واقع درک مشترک این کشورها از خطرات دامنهدار رویکرد مداخلهجویانه امریکا، آنها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است. مناسباتی که بویژه پس از آغاز به کار دولت رئیسی در عرصه مناسبات سیاسی و اقتصادی دوجانبه و چندجانبه روند رو به پیشرفتی تجربه کرده و چنین وجهی از همکاری به دیگر حوزههای دفاعی، امنیتی و سیاسی تسری یافته است. اهمیت این همکاریها زمانی دوچندان میشود که به خاطر بیاوریم پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلافهای ادعایی با شماری از همپیمانانش در منطقه خاورمیانه و آسیا از شرکای عربی گرفته تا بازیگرانی همچون کره جنوبی و استرالیا پیوندی ایجاد کند که ایران و همپیمانان آسیاییاش را با چالشهای امنیتی در سطحی افزونتر روبهرو سازد. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالات متحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه ایران، روسیه و چین را بابت تقویت پیوندهای میان خود افزایش دهد. همچنین عضویت ایران در شانگهای، تعامل و افزایش همکاری با کشورهای آسیای میانه از مهمترین موضوعات سیاست خارجی دولت سیزدهم بود.
سفر به آمریکای لاتین
اما گام اخیر دولت سیزدهم برای گسترش روابط و شکست رویکرد یک جابنه گرایی در نظام بین الملل، سفری پنج روزه به آمریکای لاتین و امضای 28 سند همکاری میان ایران با کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا بود. اقدامات ایران در آمریکای لاتین و توافقاتی که در جریان سفر پنج روزه رئیسی به سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا صورت گرفت نشان میدهد که جمهوری اسلامی تلاش دارد با گسترش همکاریهای خود با کشورهای این منطقه بهویژه در زمینههای اقتصادی و همکاریهای تکنولوژیک و تبادل فناوری، نفوذ خود را در آمریکای لاتین به عنوان منطقهای که میتواند منافع اقتصادی ایران را تامین کند، افزایش دهد. در حقیقت سفر سید ابراهیم رئیسی به آمریکای لاتین پیام واضحی برای غرب داشت بدین معنی که دوره فشار، تحریم و منزوی کردن کشورهای مستقل به پایان رسیده است و یکجانبه گرایی در نظام بین الملل جایگاه و طرفداری ندارد. سفر رییس جمهور به کشورهای که دیدگاه مشترکی با ایران در مقابل یکجانبه گرایی دارند دارای اهمیت است و میتوان گفت که این روابط با همکاری کشورهای در حال توسعه به یک نظم چند قطبی مبتنی بر همکارهای منطقه ای منجر میشود.
انتهای پیام
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سیاست خارجی دولت سیزدهم همسایگان آمریکای لاتین روابط ایران جریان سفر سیاست خارجی دولت سیزدهم بین ایران همکاری ها دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۲۴۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست